ساوجبلاغ پژوهي



 




 


 


قرار است ويژه برنامه بهاران به مناسبت تقارن جشن نوروز و اعياد شعبانيه، از هشتم تا دهم فروردين 1399 ساعت 22 از شبکه تلويزيوني البرز پخش شود. در اين برنامه درباره جنبه هاي معنوي و شيعي نوروز و آيين هاي نوروزي در استان البرز نکاتي را عرض کرده ام. آقاي اسماعيل آل احمد هم نخستين صحيفه سجاديه منظوم اثر خطي ميرزا تقي ساوجبلاغي مشهور به دبيراعلم (از نويسندگان دوره قاجار) را معرفي کرده است. اين ويژه برنامه سه قسمتي، به همت آقاي محمود يوسفي و همکارانش توليد شده و بازپخش آن صبح روز بعد ساعت  9 است.


حسين عسکري - هفتم فروردين 1399


- به نقل از کانال البرزپژوهي https://t.me/alborzology


 


 




 


 ماه نشيني ما


(19 تير 1399) ساعت 22 در برنامه زنده «ماه نشين» گفت وگوي گرمي با آقاي محمد نجفي درباره ناگفته ها و ناشنيده هاي محوطه باستاني خوروين ساوجبلاغ داشتم. آقاي اصغري تهيه کننده اين برنامه در بين اين گفت گو، بخش هايي از فيلم مستند «داستان يک شهر» ساخته شهرام درخشان را پخش کرد؛ فيلم کمتر ديده شده اي از سال هاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي از کارخانجات نساجي مقدم شهر نظرآباد. پخش اين فيلم، بار ديگر بحث تغيير کاربري اين کارخانجات را در اين برنامه تلويزيوني دامن زد. در مجموع شب خاطره انگيزي بود. عکس فوق هم سندي بر پيوستن بنده به پويش «من ماسک مي زنم» است. البته فيلم گفت وگو درباره ويژگي هاي ارزشمند فرهنگ و مدنيت خوروين را در پست هاي بعدي منتشر خواهم کرد  .


حسين عسکري - 20 تير 1399





 




______________________


 



نکته هاي خوش و نقدهاي نيک يک گفتگو


دکتر حکمت اله ملاصالحي


(استاد دانشگاه تهران و عضو هيأت امناي بنياد ايران شناسي)


به تاريخ نوزدهم تير ماه سال جاري برنامه اي که نامش «ماه نشين» است از شبکه استاني سيماي البرز ساعت بيست و دو شب پخش شد. بخشي از برنامه، به گفتگوي زنده دوست گرانقدر و نويسنده تواناي ميهن ما آقاي دکتر حسين عسکري با مجري برنامه اختصاص داده شده بود. ايشان در اين برنامه قدمت باستان شناختي و غناي تاريخي و فرهنگي استان را موجز و مجمل معرفي کردند و از فقدان موزه باستاني شناختي و آثار باستاني در استان شِکوِه داشتند و از بي توجهي و بي خبري مسئولان و مديران استاني به پديده و نهادي با چنين درجه از اهميت اظهار گله مندي و ناخوشنودي کردند. لازم مي بينم در همين رابطه به چند نکته اشاره شود:


نخست آن که مادام و تا هنگامي که حکمت و خرد و منطق و معنا و ضرورت و در يک کلام فلسفه موجوديت چيزي، پديده اي، نهادي، سازماني براي مردم و دولتيان و مديران و مسئولان جامعه اي درست و دقيق و عميق تعريف و فهميده شده نيست از پي افکندن و بنياد نهادن و تأسيس آن نيز چيزي به کف نخواهد آمد و منفعت و مصلحتي حاصل نخواهد شد. بي خبري تاريخي که دامنگير جامعه پساانقلاب ما شده است براي مُلک و ملت ما پر هزينه و خسارت بار بوده است. البته نويسنده توانا و خوشفکر ما آقاي عسکري به بي خبري و غفلت تاريخي سال هاي استبداد شاهانه اشارات و ارجاعاتي نيک داشتتد. آن غفلت و بي خبري در جامعه پسا انقلاب ما متأسفانه توجيه شرعي هم شد و زير سقف هاي تَرَک خورده آموزش و پرورش، نسلي را چنان غلط و چنان در غفلت و بي خبري تاريخي تربيت کرديم و تعليم داديم که نه تنها انگيزه و احساسي از ايراني بودن و ميهن دوستي در جان و وجدان و روان و رفتارش نيست که اصلاً نمي داند براي چه زندگي مي کند و مسئوليت و منزلت و معنا و نقش و سهم بودن و حضورش در جامعه و جهاني که زندگي مي کند چيست. تصادفي نيست از زبان طلبه اي غافل و بي خبر مي شنويم که بگويد اگر روزي ما نباشيم چنان سرزمين سوخته اي بجاي خواهيم نهاد که هيچ چيز براي هيچ کس نباشد!!! چنين است غفلت و بي خبري تاريخي و ميهن ستيزي و ميهن گريزي که اينک با آن دست در گريبانيم و دست و پنجه مي فشاريم!


دو ديگر آن که در ميان انواع و اقسام و اطوار تاريخ نگاري اعم از تاريخ نگاري مکتوب (روايي و تحليلي و تطبيقي و پديدارشناختي و فلسفي و مانند اين ها) و تاريخ مستندنگاري و تاريخ شفاهي و تاريخ نگاري هاي باستان شناختي و ملموس که علوم باستان شناختي و انسان شناختي و موزه شناختي(Museology) در صف مقدم ايستاده اند؛ اين نوع اخير و جديد و فوق العاده مهم از آگاهي و شناخت ما از تاريخ و حضور تاريخي انسان در جهان چونان هستنده اي تاريخمند است که در جوامع گذشته به مفهوم متجدد آن شناخته شده نبوده است. اين نوع از تاريخ نگاشت هاي باستان شناسانه و ملموس هم تجربي ترند هم انسانشمول و جامع تر. انسانشمول و جامع تر به اين معنا که همه ادوار تاريخ بشر را از صدر تا ذيل شامل مي شوند و پوشش مي دهند. هم در مقياسي ملي هم سياره اي و انسانشول هم مي توان تاريخ بشر را نگاشت. اتفاقي عملاً در روزگار ما افتاده است. پديده موزه هاي عالم مدرن تاريخستان هاي عظيم نه تنها جامعه و جهان بشري ما که طبيعت و کيهان هم هستند.


سه ديگر آنکه به هر روي خواسته و ناخواسته پس از بپاخاستن طوفان توفنده انقلاب علمي و صنعتي در قاره و منطقه غربي تاريخ چهره فرهنگ و شيوه زندگي و نحوه بودن ما در جهان در مقياسي سياره اي و انسانشمول تغيير کرده است. بازگشت به شيوه هاي زندگي پيشامدرن يا به اصطلاح جوامع سنّتي نه ممکن است و نه ضروري و نه معقول و ميسور. صيانت از مواريث و آثار بجاي مانده از نحوه زندگي جوامع گذشته و نگارش تاريخ و فرهنگ و جامعه و جمعيت شناختي آن شيوه ها و نحوه هاي زندگي براي هر قوم و ملت و کشور و نظام سياسي يک ضرورت است و البته ضرورت اجتناب ناپذير.


چهارم آنکه در پس پشت موجوديت موزه هاي عالم مدرن هم تاريخ و تحولات عظيم تاريخي هم حکمت و خرد و معنا و منطق و فکر و فلسفه و نظام هاي ارزشي و دانايي علي الخصوص يک جهان دانش و دانايي تاريخي ستبر هست که متأسفانه نه تنها حاکمان و دولتيات جامعه پسا انقلاب ما از آن هيچ نمي دانند که متأسفانه حتي براي بسياري از نخبگان و تحصيل کرده هاي جامعه معاصر ما درست تعريف و تفهيم شده نيست.


دانشگاه تهران 1399/4/19 هجري خورشيدي


- نشر نخست اين يادداشت در کانال تلگرام انديشه حکمت andishehekmat@




______________________





يادآوري هويت داشته‌ي البرزنشينان


واکنش دکتر احسان الله شکراللهي هنرمند و پژوهشگر البرزي و رييس مرکز تحقيقات زبان فارسي در دهلي نو (هند) به برنامه تلويزيوني ماه نشين


به‌ به! مثل هميشه گفتاري دلنشين و شيرين و هويت‌ساز. حقيقت اين است که يکي از استوانه‌هاي مهم و مايه دوام هر جامعه، عناصر هويتي آن جامعه هستند، و شناختن و شناساندن اين عناصر هويتي کار بسيار مهمي‌ است مثل استحکام‌بخشي فوندانسيون يک ساختماني که بيم ريزش آن مي‌رود. همه جوامع در جهان به دنبال اين هستند که حتي هويت نداشته خودشان را به نوعي بسازند و بسياري از جوامع، عناصر هويتي که دارند را آنقدر که بايد و شايد نمي شناسند، تا جايي که فراموش مي‌شود و افراد آن جوامع دچار از خودبيگانگي و دچار ضعف شخصيتي و فقدان غرور ملي مي‌شوند. خوشبختانه جناب آقاي دکتر حسين عسکري عزيز از پژوهشگران سخت‌کوش، کار ريشه‌اي و مهمي را در پيش گرفتند و آن اين که هويت داشته‌ي البرزنشينان را به ايشان يادآوري مي‌کند. خوب استان البرزيان را بازشناسي و بازنشاني مي‌کنند. به واسطه اينکه اين استان آخرين استان شکل گرفته در کشور است، و با اين عناصر هويتي شناسانده نشده، يعني بخشي از اين پيشينه هميشه به نام تهران معرفي شده و بخشي هم به نام قزوين و. معرفي شده و امروز اين ضرورت را بيش از هميشه احساس مي کنيم که يک بار ديگر تک تک افراد تاثيرگذار در تاريخ و عناصر مردم شناسي و ديرينه شناسي و تاريخي اين خطه از نو بازخواني و بازگويي بشود. خوشبختانه آقاي دکتر عسکري با درک درست و عميق اين ضرورت، آستين همت را بالا زده‌اند و به انجام اين مهم مي‌پردازند، و از اين بابت همه ما البرزيان و البرزنشينان وامدار ايشان هستيم و هر کمکي از دستمان بربياد بايد انجام بدهيم تا اين کار بزرگ به سامان برسد.


 21 تير 1399


______________________


- حسين عسکري: از ابراز لطف و تشويق هاي جناب آقاي دکتر شکراللهي عزيز، خاضعانه سپاسگزارم. اميدوارم که تکاپوهاي اندک و ناچيز بنده در تقويت هويت تاريخي استان البرز موثر باشد. البته دکتر شکراللهي از پيشگامان طالقان پژوهي و البرزشناسي هستند. برگزاري آيين شونشير (شب نشيني ديزانيان) و معرفي خوشنويسان البرزي و نگارش مقالاتي درباره فرهنگ و تاريخ طالقان. بخشي از فعاليت هاي ارزشمند ايشان است. اکنون نيز در شبه قاره هند، جانانه و مدبرانه از زبان و ادبيات فارسي و فرهنگ گرانسنگ ايران عزيز پاسداري مي کنند.


- به نقل از کانال البرزپژوهي https://t.me/alborzology




آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


پایگاه اطلاع رسانی انجمن خیریه طهورا Christopher's notes mojtaba0761-bnd بیا برا خرید مهندسی عمران tarsimekhialt دین دین کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. لاغری آوای فاخته kahrobarangie